یک آهنگ آشنا...
یک بوسه آشنا....
یک بوی آشنا ....
یک چند ساعت آشنا ....
لحظه های لذت بخش ولی نا آشنا ....
آمد و رفت ...
ولی چند شب راحت نخوابیدم ...
بوی عطر تن آشنا توی هوای اتاق همیشه پیچیده بود ...
آخرین تلاش ....
نگرانی من از آشنا نیست از بابت خودمه ....
اینبار دیگه من بودم که اذیت شدم ...
نه هنوز دارم اذیت می شم ....
جای آشنا خالیست ...
خدا را سپاس !!!!آخرش آدم رو جون به لب میکنین!:)
یه بوهایی بدی میاد :( بیخبری ، ناامیدی ، لج بازی و اینا؟