بابا ما رو خیلی تحویل گرفتن :
رفتیم ارمنستان با مسعود و آرشتونگ خیلی حال کردیم
روز تولدم خیلی ها غافل گیرم کردن ازگیل ٬نیما و سمیه ٬ خانم هادی٬ خانم و آقای صمدیون ٬نوید ٬ شمیم ٬ پیوند و مریم ٬ اکبر و....
کنسرت اندی خیلی باحال بود همون جوری که اساتید اعلام کردند.....
حیف که من اهل آشامیدنی نیستم و الا اونجا بهترین هاش بود .....
دختراشم همممممممممممممممممممم.....
البته من که چشمم دنبال موزه و مکانهای تاریخی بود .....
البته دوتا ضد حال خوردیم یکی گرفتار شدن ازگیل به جرم داشتن رژ لب بدست کلانتر دومی هم مشکل مسعود با کلاهبردار ها .....
برگشتم از فرودگاه من رو بردن کافی شاپ و به به کادو بازی ( خیلی کادو دوست دارم ) دم این عروسک میمون و صمدآقا و آهو خانم درد نکنه .....
بعد هم آرشتونگ و آوند چوبی مارو شرمنده کردن پنجشنبه (من تو عمرم انقدر تولد نگرفته بودم )
بعدشم که گرفتاری کاری ولی چهارشنبه رو پیجوندم و دلی از عزا درآوردیم ......
درضمن سوم تولد این دوتا دیونست خدا بخیر کنه .....
خانم استاد هم تازگی ها با یک خارجی غول پیکر می گرده مثل اینکه باهم بلکی ٬ الکی ٬ اکلیل ٬ ازگیل یا یه چیزی تو همین مایه ها می فروشن .....
این تی تی فقط حالیش نبود و به من زنگ نزد آخه همه رفاقتش پوله .....
:))))))))))))))) خیلی باحال بود !!!! خوشم اومددددددددددد ... :))))
راست میگه بچم اخه خیلی چشم پاکه.خدا پدر مادر اکی جون رو بیامرزه (چهارشنبه).میگم منظورت از دیوونه من و خانم سوخته سرایی نیست که نه؟
بابا من خجالتیم با زبون خودم تبریک گفتم حالا بازم تبریک می گم پول بده پول بده
اگه بهت باقالی پلو دادم به می گی دیوونه
در ضمن مگه ما چمونه که خدا بخیر کنه خیلی هم دلت بخواد که تولد ما دوتا خانم گله
در ضمن از سرووسرتون هم سر در آوردم
خوب کردم
دیدی خدا بخیر کرد
سامی